معنی فارسی hemisphered
B1همسفری شده، به وضعیت تقسیم به دو نیمکره اشاره دارد.
Divided into hemispheres.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاره به مناطق متمایز همسفری شده است.
مثال:
The planet was hemisphered into distinct regions.
معنی(example):
هر منطقه همسفری ویژگیهای خاص خودش را دارد.
مثال:
Each hemisphered area has unique characteristics.
معنی فارسی کلمه hemisphered
:
همسفری شده، به وضعیت تقسیم به دو نیمکره اشاره دارد.