معنی فارسی hulkiness
B1هیکل بزرگ و زمخت، به خصوص در مردان، که به طور معمول نشاندهنده قدرت و قدرت بدنی است.
The quality or state of being massive and well-built.
- NOUN
example
معنی(example):
هیکل بزرگ او باعث شد در جمع جلب توجه کند.
مثال:
His hulkiness made him stand out in the crowd.
معنی(example):
هیکل بزرگ ورزشکار در صحنه چشمگیر بود.
مثال:
The athlete's hulkiness was impressive on the stage.
معنی فارسی کلمه hulkiness
:
هیکل بزرگ و زمخت، به خصوص در مردان، که به طور معمول نشاندهنده قدرت و قدرت بدنی است.