معنی فارسی ice-free
B2به معنای نداشتن یخ و معمولاً به شرایط آب و هوایی اشاره دارد.
Having no ice; often refers to weather conditions.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Free of all ice, not covered in ice.
example
معنی(example):
در تابستان دریاچه بدون یخ است.
مثال:
The lake is ice-free during the summer.
معنی(example):
جاده بدون یخ برای رانندگی ایمن است.
مثال:
The ice-free road is safe for driving.
معنی فارسی کلمه ice-free
:
به معنای نداشتن یخ و معمولاً به شرایط آب و هوایی اشاره دارد.