معنی فارسی illusiveness
B1فریبندگی، به حالت یا کیفیت چیزی اشاره دارد که درک آن دشوار است.
The quality of being illusory or deceptive; the state of being hard to grasp or achieve.
- NOUN
example
معنی(example):
فریبندگی خوابها میتواند هم زیبا و هم ناامیدکننده باشد.
مثال:
The illusiveness of dreams can be both beautiful and frustrating.
معنی(example):
او فریبندگی عشق را احساس کرد وقتی که از دستانش لغزید.
مثال:
She felt the illusiveness of love as it slipped through her fingers.
معنی فارسی کلمه illusiveness
:
فریبندگی، به حالت یا کیفیت چیزی اشاره دارد که درک آن دشوار است.