معنی فارسی imbarn

B1

وارد کردن یا گنجاندن ایده‌ها یا مفاهیم در یک کار دیگر.

To incorporate or integrate ideas into something.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت ایده‌های جدید را به ارائه خود وارد کند.

مثال:

He decided to imbarn the new ideas into his presentation.

معنی(example):

وارد کردن این مفاهیم پروژه را بهبود می‌بخشد.

مثال:

Imbarning these concepts will enhance the project.

معنی فارسی کلمه imbarn

: معنی imbarn به فارسی

وارد کردن یا گنجاندن ایده‌ها یا مفاهیم در یک کار دیگر.