معنی فارسی imboldens
B1شجاع کردن یا ایجاد اعتماد به نفس در افراد یا گروهها.
To make someone or something bolder or more confident.
- VERB
example
معنی(example):
چشمانداز رهبر تمام گروه را شجاع میکند.
مثال:
The leader's vision emboldens the entire group.
معنی(example):
یک محیط حمایتی افراد را شجاع میکند تا افکارشان را به اشتراک بگذارند.
مثال:
A supportive environment emboldens individuals to share their thoughts.
معنی فارسی کلمه imboldens
:
شجاع کردن یا ایجاد اعتماد به نفس در افراد یا گروهها.