معنی فارسی imboldened
B1شجاعت داده شده یا تقویت شده، به معنای داشتن اعتماد به نفس بیشتر در انجام فعالیتها.
Made bolder or more confident.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از آموزش، کارمندان احساس شجاعت کردند که ایدههایشان را به اشتراک بگذارند.
مثال:
After the training, the employees felt emboldened to share their ideas.
معنی(example):
حمایت دوستانش او را شجاع کرد تا به دنبال رویاهایش برود.
مثال:
The support from her friends emboldened her to pursue her dreams.
معنی فارسی کلمه imboldened
:
شجاعت داده شده یا تقویت شده، به معنای داشتن اعتماد به نفس بیشتر در انجام فعالیتها.