معنی فارسی imbonity
B1ایمبونیتی، ویژگی یا حالتی که فرد را از دیگران متفاوت میکند.
A quality or state that makes a person stand out from others.
- NOUN
example
معنی(example):
ایمبونیتی او او را در جمع متمایز کرد.
مثال:
Her imbonity made her stand out in the crowd.
معنی(example):
مردم ایمبونیتی او را در حین رویداد تحسین کردند.
مثال:
People admired her imbonity during the event.
معنی فارسی کلمه imbonity
:
ایمبونیتی، ویژگی یا حالتی که فرد را از دیگران متفاوت میکند.