معنی فارسی imbosom

B1

در آغوش گرفتن شخص یا چیزی برای ابراز محبت یا راحتی.

To hold someone close in one's arms.

example
معنی(example):

مادر تصمیم گرفت که نوزادش را در آغوش بگیرد تا به او آرامش بدهد.

مثال:

The mother chose to imbosom her baby to give him comfort.

معنی(example):

مهم است که در زمان‌های سخت، به عزیزانتان محبت کنید.

مثال:

It's important to imbosom your loved ones when they are feeling down.

معنی فارسی کلمه imbosom

: معنی imbosom به فارسی

در آغوش گرفتن شخص یا چیزی برای ابراز محبت یا راحتی.