معنی فارسی immenser
B1بزرگتر از چیزی دیگر، برای توصیف چیزی که مقیاس بزرگتری دارد.
Larger or greater in comparison to something else.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کوه به نظر بزرگتر میرسید وقتی به نزدیکیاش رفتیم.
مثال:
The mountain looked immenser as we approached.
معنی(example):
به نظر میرسد این مشکل بزرگتر از آن چیزی است که در ابتدا فکر میکردم.
مثال:
This issue seems immenser than I initially thought.
معنی فارسی کلمه immenser
:
بزرگتر از چیزی دیگر، برای توصیف چیزی که مقیاس بزرگتری دارد.