معنی فارسی immeritous
B2شایسته نبودن، عدم لیاقت در انجام یک کار یا دریافت پاداش.
Not deserving; unworthy of merit.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او باوجود اینکه شایسته نبود، پاداش گرفت.
مثال:
He was rewarded despite being immeritous.
معنی(example):
تصمیم شایسته نبود با انتقاد مواجه شد.
مثال:
The immeritous decision was met with criticism.
معنی فارسی کلمه immeritous
:
شایسته نبودن، عدم لیاقت در انجام یک کار یا دریافت پاداش.