معنی فارسی immersible

B1

قابل غوطه‌وری، به معنی توانایی غوطه‌ور شدن در مایعات بدون آسیب.

Capable of being immersed in a liquid without damage.

example
معنی(example):

این دستگاه می‌تواند در آب غوطه‌ور شود.

مثال:

The device is immersible in water.

معنی(example):

قبل از بردن تلفن به ساحل، مطمئن شوید که ضد آب نیست.

مثال:

Make sure your phone is not immersible before taking it to the beach.

معنی فارسی کلمه immersible

: معنی immersible به فارسی

قابل غوطه‌وری، به معنی توانایی غوطه‌ور شدن در مایعات بدون آسیب.