معنی فارسی immixable
C1قابل ترکیب نبودن، عدم توانایی در ترکیب دو یا چند ماده.
Incapable of being mixed or combined.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دو مایع قابل ترکیب نیستند.
مثال:
These two liquids are not immixable.
معنی(example):
شیمیدان توضیح داد که برخی مواد قابل ترکیب نیستند.
مثال:
The chemist explained that some substances are immixable.
معنی فارسی کلمه immixable
:
قابل ترکیب نبودن، عدم توانایی در ترکیب دو یا چند ماده.