معنی فارسی immoment

B2

زمانی که به عنوان زمان مهم یا بی‌پایان در نظر گرفته می‌شود.

An important or endless time that holds significant value.

example
معنی(example):

این رویداد یک زمان بی‌پایان در تاریخ بود.

مثال:

The event was an immoment time in history.

معنی(example):

همه توافق کردند که این یک مناسبت بی‌پایان بود.

مثال:

Everyone agreed that it was an immoment occasion.

معنی فارسی کلمه immoment

: معنی immoment به فارسی

زمانی که به عنوان زمان مهم یا بی‌پایان در نظر گرفته می‌شود.