معنی فارسی immutilate

B1

تغییر ناپذیری که ممکن است باعث آسیب یا نقص در یک اثر شود.

To render something impenetrable or incapable of being altered.

example
معنی(example):

هرگز نباید اسناد مهم را تغییر ناپذیر کنید.

مثال:

You should never immutilate important documents.

معنی(example):

کار هنرمند نباید به هیچ شکلی تغییر ناپذیر شود.

مثال:

The artist's work should not be immutilated in any way.

معنی فارسی کلمه immutilate

: معنی immutilate به فارسی

تغییر ناپذیری که ممکن است باعث آسیب یا نقص در یک اثر شود.