معنی فارسی immute
B1تغییر ناپذیر بودن و غیر قابل اصلاح، معمولا در زمینههای قانونی و اجتماعی.
To be unchanging or not susceptible to change.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قوانین بازی وقتی تنظیم شدند تغییر ناپذیر هستند.
مثال:
The rules of the game are immute once set.
معنی(example):
طبیعت تغییر ناپذیر سیاست از هر گونه تغییر جلوگیری میکند.
مثال:
The immute nature of the policy prevents any changes.
معنی فارسی کلمه immute
:
تغییر ناپذیر بودن و غیر قابل اصلاح، معمولا در زمینههای قانونی و اجتماعی.