معنی فارسی impalpability

C1

عدم قابل لمس بودن، به معنای نبودن ویژگی‌های قابل حس یا مشاهده.

The quality of being intangible; unable to be perceived by touch.

example
معنی(example):

عدم قابل لمس بودن این مفهوم، بحث درباره آن را سخت کرده است.

مثال:

The impalpability of the concept made it hard to discuss.

معنی(example):

در ادبیات، عدم قابل لمس بودن احساسات می‌تواند توصیف آن را دشوار کند.

مثال:

In literature, the impalpability of emotions can be difficult to describe.

معنی فارسی کلمه impalpability

: معنی impalpability به فارسی

عدم قابل لمس بودن، به معنای نبودن ویژگی‌های قابل حس یا مشاهده.