معنی فارسی impeevish
C1عصبانی و زودرنج، به راحتی ناراحت و آزردگی.
Irritable; marked by an ill-tempered disposition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طیف عصبی او همه را در گروه آزار میداد.
مثال:
Her impeevish attitude annoyed everyone in the group.
معنی(example):
به خاطر کمبود خواب، او عصبانی بود.
مثال:
He was feeling impeevish due to lack of sleep.
معنی فارسی کلمه impeevish
:
عصبانی و زودرنج، به راحتی ناراحت و آزردگی.