معنی فارسی imper
B1اجباری، به خصوص در مورد قوانین و مقرراتی که باید رعایت شوند.
Having the nature of a command or rule; mandatory.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قوانین اقتدار سختگیرانه بودند و توسط مقامات اجرا میشدند.
مثال:
The imper rules were strict and enforced by the authority.
معنی(example):
پیروی از دستورالعملهای اقتدار تضمینکننده ایمنی است.
مثال:
Adhering to the imper guidelines ensures safety.
معنی فارسی کلمه imper
:
اجباری، به خصوص در مورد قوانین و مقرراتی که باید رعایت شوند.