معنی فارسی imperfected

B2

به حالتی اشاره دارد که هنوز کامل نشده و نیاز به بهبود دارد.

Not yet perfected or completed; needing further development.

example
معنی(example):

طراحی به دلیل کمبود وقت برای اصلاح، ناتمام باقی ماند.

مثال:

The design remained imperfected due to lack of time for refinement.

معنی(example):

بسیاری از پروژه‌ها به دلیل نیاز به منابع بیشتر، ناتمام باقی می‌مانند.

مثال:

Many projects are left imperfected because they require more resources.

معنی فارسی کلمه imperfected

: معنی imperfected به فارسی

به حالتی اشاره دارد که هنوز کامل نشده و نیاز به بهبود دارد.