معنی فارسی imperialization
B1امپراتوریسازی، فرایند تبدیل یا تحمیل کنترل امپراتوری بر سرزمین یا گروههای فرهنگی.
The act of establishing control over a territory or people as an empire.
- NOUN
example
معنی(example):
امپراتوریسازی این منطقه در قرن نوزدهم آغاز شد.
مثال:
The imperialization of the region began in the 19th century.
معنی(example):
ابتکارات همچنان درباره تأثیرات امپراتوریسازی بر جمعیتهای محلی ادامه دارد.
مثال:
Debates continue over the effects of imperialization on local populations.
معنی فارسی کلمه imperialization
:
امپراتوریسازی، فرایند تبدیل یا تحمیل کنترل امپراتوری بر سرزمین یا گروههای فرهنگی.