معنی فارسی imperseverant

B2

بی‌ثبات، به شخص یا وضعیتی اطلاق می‌شود که در مواجهه با چالش‌ها یا مشکلات، پایداری ندارد.

Lacking perseverance; quick to give up.

example
معنی(example):

نگرش بی‌ثبات او باعث شد که خیلی زود تسلیم شود.

مثال:

His imperseverant attitude led him to give up too easily.

معنی(example):

رویکردی بی‌ثبات ممکن است پیشرفت در کارهای چالش‌برانگیز را متوقف کند.

مثال:

An imperseverant approach may hinder progress in challenging tasks.

معنی فارسی کلمه imperseverant

: معنی imperseverant به فارسی

بی‌ثبات، به شخص یا وضعیتی اطلاق می‌شود که در مواجهه با چالش‌ها یا مشکلات، پایداری ندارد.