معنی فارسی impersonalise
B1غیرشخصی کردن، به فرایند ایجاد روابط کمتر انسانی در خدمات یا تجربیات اشاره دارد.
To make something less personal; to remove human qualities.
- VERB
example
معنی(example):
مدارس نباید تجربه یادگیری را غیرشخصی کنند.
مثال:
Schools should not impersonalise the learning experience.
معنی(example):
غیرشخصی کردن خدمات میتواند مشتریان را دلسرد کند.
مثال:
To impersonalise service can alienate customers.
معنی فارسی کلمه impersonalise
:
غیرشخصی کردن، به فرایند ایجاد روابط کمتر انسانی در خدمات یا تجربیات اشاره دارد.