معنی فارسی implete
B1ناقص، به وضعیتی اشاره دارد که هنوز کامل نشده و به پایان نرسیده است.
Not complete; unfinished or in progress.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقشه معمار به دور از تمام بودن بود.
مثال:
The architect's plan was far from implete.
معنی(example):
این پروژه به علت کمبود منابع هنوز ناکامل است.
مثال:
The project remains implete due to lack of resources.
معنی فارسی کلمه implete
:
ناقص، به وضعیتی اشاره دارد که هنوز کامل نشده و به پایان نرسیده است.