معنی فارسی implodent

C1

صفتی که به انفجار معکوس یا جمع شدن اشاره دارد.

Describing something that collapses inwardly, often used in scientific contexts.

example
معنی(example):

طراحی منفجرشونده ساختمان سبکی معماری منحصر به فرد ایجاد کرد.

مثال:

The implodent design of the building created a unique architectural style.

معنی(example):

دانشمندان واکنش‌های منفجرشونده را در آزمایشگاه مطالعه کردند.

مثال:

Scientists studied the implodent reactions in the laboratory.

معنی فارسی کلمه implodent

: معنی implodent به فارسی

صفتی که به انفجار معکوس یا جمع شدن اشاره دارد.