معنی فارسی importunely
B1بهطور اصرارآمیز و بدون توجه به خواستههای دیگران.
In an intrusive or overly demanding manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور اصرارآمیز از دیگران درخواست کمک میکرد و آنها را ناراحت میکرد.
مثال:
He importunely asked for favors, making others uncomfortable.
معنی(example):
بهطور اصرارآمیز مکالمات را قطع کردن بیادبی به شمار میرود.
مثال:
Importunely interrupting conversations is considered rude.
معنی فارسی کلمه importunely
:
بهطور اصرارآمیز و بدون توجه به خواستههای دیگران.