معنی فارسی impotency

B1

ناتوانی جنسی، به معنی ناتوانی در برقراری رابطه جنسی.

The condition of being unable to achieve an erection.

example
معنی(example):

او به‌طور علنی درباره ناتوانی جنسی شریکش صحبت کرد.

مثال:

She spoke openly about her partner's impotency.

معنی(example):

ناتوانی جنسی می‌تواند ناشی از مشکلات مختلف سلامتی باشد.

مثال:

Impotency can be caused by various health issues.

معنی فارسی کلمه impotency

: معنی impotency به فارسی

ناتوانی جنسی، به معنی ناتوانی در برقراری رابطه جنسی.