معنی فارسی improvableness

B1

ویژگی یا حالت قابل بهبود بودن یک پروژه یا وضعیت.

The quality of being improvable.

example
معنی(example):

قابلیت بهبود پروژه به طور مثبت مورد توجه قرار گرفت.

مثال:

The improvableness of the project was regarded positively.

معنی(example):

قابلیت بهبود بالا نشان‌دهنده پتانسیل برای رشد آینده است.

مثال:

High improvableness indicates potential for future growth.

معنی فارسی کلمه improvableness

: معنی improvableness به فارسی

ویژگی یا حالت قابل بهبود بودن یک پروژه یا وضعیت.