معنی فارسی improvable

B1

قابل بهبود، به معنای اینکه چیزی می‌تواند بهتر شود.

Capable of being improved.

example
معنی(example):

تکنیک‌های او با آموزش اضافی قابل بهبود بودند.

مثال:

Her techniques were improvable with additional training.

معنی(example):

تمامی سیستم‌ها قابل بهبود هستند اگر ابزارهای مناسب در دسترس باشد.

مثال:

All systems are improvable if given the right tools.

معنی فارسی کلمه improvable

: معنی improvable به فارسی

قابل بهبود، به معنای اینکه چیزی می‌تواند بهتر شود.