معنی فارسی in one's right mind
B2وقتی که فرد در عقلش باشد، به این معناست که او نیکو فکر و درست عمل میکند.
To be sane or rational; to think clearly.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Thinking clearly, sensibly, and reasonably.
example
معنی(example):
او در عقلش این کار را نمیکند.
مثال:
He wouldn't do that in his right mind.
معنی(example):
شما حتماً باید در عقلتان باشید تا چنین تصمیمی بگیرید.
مثال:
You must be in your right mind to make such a decision.
معنی فارسی کلمه in one's right mind
:وقتی که فرد در عقلش باشد، به این معناست که او نیکو فکر و درست عمل میکند.