معنی فارسی inblowing

B1

نشان‌دهنده وزش باد یا جریانات هوایی به داخل است.

The act of blowing inwards, often referring to air movement.

example
معنی(example):

بادهای در حال وزش نشانه تغییر در آب و هوا بود.

مثال:

The inblowing winds signaled a change in weather.

معنی(example):

یک شدت در حال وزش وجود داشت که اتاق را پر کرد.

مثال:

There was an inblowing intensity that filled the room.

معنی فارسی کلمه inblowing

: معنی inblowing به فارسی

نشان‌دهنده وزش باد یا جریانات هوایی به داخل است.