معنی فارسی incisorial

B2

مرتبط با تحلیل یا قضاوتی که به وضوح و دقت بالا باشد.

Related to incisive analysis or thought; sharp and discerning.

example
معنی(example):

او تحلیل تیزبینانه‌ای از وضعیت ارائه داد.

مثال:

He gave an incisorial analysis of the situation.

معنی(example):

سوالات تیزبینانه می‌توانند به درک عمیق‌تری منجر شوند.

مثال:

Incisorial questions can lead to deeper understanding.

معنی فارسی کلمه incisorial

:

مرتبط با تحلیل یا قضاوتی که به وضوح و دقت بالا باشد.