معنی فارسی inclaudent

B1

به معنای ایجاد احساسی گرم و راحت.

Causing warmth or a pleasant feeling.

example
معنی(example):

نور انگلیسی اتاق را گرم‌تر کردند.

مثال:

The inclaudent light made the room feel warmer.

معنی(example):

یک لبخند دلپذیر می‌تواند روحیه هر کسی را بالا ببرد.

مثال:

An inclaudent smile can lift anyone's spirits.

معنی فارسی کلمه inclaudent

:

به معنای ایجاد احساسی گرم و راحت.