معنی فارسی incongenerous
C2غیرهمنژاد، اشاره به گونههایی که در یک خانواده یا نسل مشترک نیستند.
Not belonging to the same genus.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هر دوی این گونهها غیرهمنژاد بودند زیرا به نسلهای متفاوتی تعلق داشتند.
مثال:
The two species were found to be incongenerous, as they belonged to different genera.
معنی(example):
گروههای غیرهمنژاد رفتارهای متفاوتی از خود نشان دادند.
مثال:
The incongenerous groups exhibited different behaviors.
معنی فارسی کلمه incongenerous
:
غیرهمنژاد، اشاره به گونههایی که در یک خانواده یا نسل مشترک نیستند.