معنی فارسی incongruousness

B2

ناسازگاری به معنای عدم تناسب یا هماهنگی در شکل یا سبک است.

The quality of being inappropriate or out of place.

example
معنی(example):

ناسازگاری لباس او همه را در رویداد رسمی شگفت‌زده کرد.

مثال:

The incongruousness of her outfit surprised everyone at the formal event.

معنی(example):

ناسازگاری او با گروه مشهود بود.

مثال:

His incongruousness with the group was evident.

معنی فارسی کلمه incongruousness

: معنی incongruousness به فارسی

ناسازگاری به معنای عدم تناسب یا هماهنگی در شکل یا سبک است.