معنی فارسی incony
B1آشفته به معنای عدم ثبات یا نظم در وضعیت یا شرایط است.
Characterized by disorder or lack of organization.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت آشفته پروژه آن را برای تکمیل دشوار کرد.
مثال:
The incony nature of the project made it difficult to complete.
معنی(example):
نگرش آشفته او مانعی برای ارتباط خوب بود.
مثال:
His incony attitude was a barrier to good communication.
معنی فارسی کلمه incony
:
آشفته به معنای عدم ثبات یا نظم در وضعیت یا شرایط است.