معنی فارسی inconsistences
B1ناسازگاریها به مجموعهای از عدم تطابقها اشاره دارد.
The plural form of inconsistence, referring to multiple instances of inconsistency.
- NOUN
example
معنی(example):
ناسازگاریهای داستان او شک و تردیدهایی را در میان شنوندگان به وجود آورد.
مثال:
The inconsistences in his story raised doubts among the listeners.
معنی(example):
محققان چندین ناسازگاری در دادهها را اشاره کردند.
مثال:
Researchers pointed out several inconsistences in the data.
معنی فارسی کلمه inconsistences
:
ناسازگاریها به مجموعهای از عدم تطابقها اشاره دارد.