معنی فارسی incontinency

B2

بی‌اختیاری، به معنای ناتوانی در کنترل ادرار یا مدفوع.

Lack of self-restraint or control, especially in regard to bodily functions.

example
معنی(example):

بی‌اختیاری می‌تواند یک مسئله چالش‌برانگیز برای بسیاری باشد.

مثال:

Incontinency can be a challenging issue for many.

معنی(example):

سالخوردگان اغلب با مشکلات بی‌اختیاری روبرو هستند.

مثال:

The elderly often face incontinency problems.

معنی فارسی کلمه incontinency

: معنی incontinency به فارسی

بی‌اختیاری، به معنای ناتوانی در کنترل ادرار یا مدفوع.