معنی فارسی increst
B1درخشان کردن یا افزایش دادن، به ویژه در زمینههای هنری یا دانش.
To enhance or increase something, especially in artistic or knowledge contexts.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت تصویر را با جزئیات بیشتری درخشان کند.
مثال:
The artist decided to increst the painting with more details.
معنی(example):
او قصد داشت دانش خود درباره آن موضوع را افزایش دهد.
مثال:
He aimed to increst his knowledge about the subject.
معنی فارسی کلمه increst
:
درخشان کردن یا افزایش دادن، به ویژه در زمینههای هنری یا دانش.