معنی فارسی incrustating

B1

اینکروستاسیون به معنای پوشاندن یا پوشش دادن چیزی با لایه‌ای از ماده دیگر است.

The action of forming a crust or layer over something.

example
معنی(example):

فرآیند اینکروستاسیون می‌تواند بسیار کند باشد.

مثال:

The process of incrustating can be quite slow.

معنی(example):

مواد اینکروستاسیون می‌توانند ظاهر اشیاء را تغییر دهند.

مثال:

Incrustating materials can change the appearance of objects.

معنی فارسی کلمه incrustating

: معنی incrustating به فارسی

اینکروستاسیون به معنای پوشاندن یا پوشش دادن چیزی با لایه‌ای از ماده دیگر است.