معنی فارسی incrustator

B1

اینکروستاتور به موجودی گفته می‌شود که فرآیند انکراستاسیون را انجام می‌دهد و نقش مهمی در اکوسیستم‌های مختلف بازی می‌کند.

An entity that contributes to or facilitates the process of incrustation.

example
معنی(example):

یک اینکروستاتور معمولاً در اکوسیستم‌های دریایی بسیار مهم است.

مثال:

An incrustator is often crucial in marine ecosystems.

معنی(example):

اینکروستاتورها می‌توانند به شدت بر محیط خود تأثیر بگذارند.

مثال:

Incrustators can dramatically affect their environment.

معنی فارسی کلمه incrustator

: معنی incrustator به فارسی

اینکروستاتور به موجودی گفته می‌شود که فرآیند انکراستاسیون را انجام می‌دهد و نقش مهمی در اکوسیستم‌های مختلف بازی می‌کند.