معنی فارسی incurably

B1

به معنای غیرقابل درمان است، به خصوص در مورد بیماری‌ها یا وضعیت‌هایی که امیدی به بهبود وجود ندارد.

In a manner that cannot be cured; used to describe situations where recovery is not possible.

example
معنی(example):

او به عنوان بیمار غیرقابل درمان تشخیص داده شد، اما امیدوار ماند.

مثال:

She was diagnosed as incurably ill, but she remained hopeful.

معنی(example):

برخی افراد اعتقاد دارند که عشق غیرقابل درمانی قوی است.

مثال:

Some people believe that love is incurably strong.

معنی فارسی کلمه incurably

: معنی incurably به فارسی

به معنای غیرقابل درمان است، به خصوص در مورد بیماری‌ها یا وضعیت‌هایی که امیدی به بهبود وجود ندارد.