معنی فارسی incuriously
B1بهصورت بیتوجه و بدون علاقهمندی، به شیوهای که نشاندهنده هیچ تمایلی به یادگیری یا تعامل نباشد.
In a manner that shows a lack of curiosity or interest.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بیتوجه به نحوه پیشرفت بحث نگاه میکرد.
مثال:
She watched incuriously as the debate unfolded.
معنی(example):
او بهطور بیتوجهی مقاله را مرور کرد، بدون اینکه با محتوا درگیر شود.
مثال:
He skimmed the article incuriously, without engaging with the content.
معنی فارسی کلمه incuriously
:بهصورت بیتوجه و بدون علاقهمندی، به شیوهای که نشاندهنده هیچ تمایلی به یادگیری یا تعامل نباشد.