معنی فارسی incurment

B1

تحمیل یا بار هزینه‌ برای یک فعالیت یا خدمات.

The action of incurring; particularly, the accrual of charges or fees.

example
معنی(example):

تحمیل هزینه‌ها غیرمنتظره بود.

مثال:

The incurment of fees was unexpected.

معنی(example):

تحمیل هزینه‌های اضافی ممکن است در هنگام ارتقاها رخ دهد.

مثال:

Incurment of additional charges can occur during upgrades.

معنی فارسی کلمه incurment

:

تحمیل یا بار هزینه‌ برای یک فعالیت یا خدمات.