معنی فارسی incurvature
B1انحنا یا خمیدگی که به ویژه در زمینههای فیزیک یا ریاضیات مورد استفاده قرار میگیرد.
A curvature or bending, often referred to in mathematical or physical contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
انحنا در لنز بر نحوه دیدن ما تأثیر میگذارد.
مثال:
The incurvature of the lens affects how we see.
معنی(example):
او انحنا در سطح زمین را بررسی کرد.
مثال:
He studied the incurvature of the Earth's surface.
معنی فارسی کلمه incurvature
:
انحنا یا خمیدگی که به ویژه در زمینههای فیزیک یا ریاضیات مورد استفاده قرار میگیرد.