معنی فارسی indiscernibleness
B1عدم تمایز، حالتی که در آن دو یا چند چیز به سختی یا به آسانی قابل تمیز دادن نیستند.
The state or quality of being unable to be distinguished or recognized as different.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تمایز رنگها انتخاب یکی از آنها را دشوار کرده بود.
مثال:
The indiscernibleness of the colors made it difficult to decide which one to choose.
معنی(example):
عدم تشخیص در طعم میتواند منجر به سردرگمی در انتخابهای غذایی شود.
مثال:
Indiscernibleness in taste can lead to confusion about food preferences.
معنی فارسی کلمه indiscernibleness
:عدم تمایز، حالتی که در آن دو یا چند چیز به سختی یا به آسانی قابل تمیز دادن نیستند.