معنی فارسی indisturbance
B2عدم بینظمی، به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ گونه اختلال یا مشکل وجود ندارد.
A state in which there is no disturbance or disruption.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم بینظمی رویداد همه را متعجب کرد.
مثال:
The indisturbance of the event surprised everyone.
معنی(example):
در زمان عدم بینظمی، مردم میتوانند به عمق فکر کنند.
مثال:
In a time of indisturbance, people can reflect deeply.
معنی فارسی کلمه indisturbance
:
عدم بینظمی، به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ گونه اختلال یا مشکل وجود ندارد.