معنی فارسی inertness

B2

عدم حرکت و فعالیت در یک سیستم یا شیء.

The quality of lacking the ability or motion.

example
معنی(example):

سکون موتور قدیمی در عدم قدرت آن مشهود بود.

مثال:

The inertness of the old engine was evident in its lack of power.

معنی(example):

سکون می‌تواند به کم تحرکی یک سیستم اشاره کند.

مثال:

Inertness can refer to the sluggishness of a system.

معنی فارسی کلمه inertness

: معنی inertness به فارسی

عدم حرکت و فعالیت در یک سیستم یا شیء.