معنی فارسی inerts

B2

موادی که در واکنش‌ها دخالت نکرده و تأثیری ندارد.

Substances that do not participate in a chemical reaction.

example
معنی(example):

عناصر بی‌تحرک در واکنش شیمیایی به محصول نهایی کمک نکردند.

مثال:

The inerts in the chemical reaction did not contribute to the final product.

معنی(example):

عناصر بی‌تحرک اغلب برای تثبیت مواد واکنشی استفاده می‌شوند.

مثال:

Inerts are often used to stabilize reactive materials.

معنی فارسی کلمه inerts

: معنی inerts به فارسی

موادی که در واکنش‌ها دخالت نکرده و تأثیری ندارد.