معنی فارسی infester

B1

موجودی که به طور مضر وارد فضایی می‌شود و آن را آلوده می‌کند.

A creature or organism that infests a particular area or environment.

example
معنی(example):

آفتی که تمام باغ را تحت تأثیر قرار داد، یک مهاجم بود.

مثال:

The infester was a pest that affected the entire garden.

معنی(example):

یک آفت می‌تواند از برداشت محصولات کشاورزی بکاهد.

مثال:

An infester can detract from the yield of agricultural products.

معنی فارسی کلمه infester

: معنی infester به فارسی

موجودی که به طور مضر وارد فضایی می‌شود و آن را آلوده می‌کند.